براي او كه دوستش دارم ...

براي او كه دوستش دارم ...

عاشقانه

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان


امکانات

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 220
بازدید کل : 69521
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 49
تعداد آنلاین : 1


برای همه ی آنهایی كه بی تقصیرند ....

برای همه ی آنهایی كه بی تقصیرند :

همیشه اینگونه بوده است : تمام قصه ها با بود یكی و نبود دیگری آغاز می شوند ؛ كه یكی بود ، یكی نبود ، یكی رفته بود و یكی مانده بود !

 توی قصه ی منو تو ، اونی كه رفته بود تو بودی و اونی كه مونده بود من اونی كه مونده بود و گریه كرده بود ، من بودم و اونی كه بی وفا بود و می خندید تو !

اونی كه صبور بود من بودم و اونی كه كم تحمل بود تو !

 اونی كه كوچه گرد رویای محال بود ، من بودم و اونی كه دل به رویاهاش نبست تو !

حالا اگه می تونی قصه مونو نقاشی كن : یه جعبه رنگ بردار ! یك رنگ و ساده و ناب . به روی قلب كاغذ بزار ، آبی تو ! یه رنگ دیگه بردار ، سیاه من !

آخر قصه هم رو سیاهی به زغال شعله های غزل سوز دل من موند !

و برای تویی كه قرار بود .......:

قرار نبود آن وقت های تو ، جایشان را با این وقت های من عوض كنند . قرار نبود عشق هم مثل گیلاس ، بوسه ، عیدی و تعطیلات تابستان ؛ اولش قشنگ باشد . قرار نبود كسی سختش باشد بگوید " دوستت دارم".

 قرار نبود هر كس به هوای شكستن دل دیگری بماند . قرار بود هر كس به هوای نشكستن دل خودش بماند .

 قرار نبود هر چه قرار نیست باشد . قرار تنها بر بی قراری بود و بس !

گمان نمی كنم گناه من سنگین تر از نگاه تو باشد . اما یقین دارم كه كودك دلت كمتر از پیش بهانه ی لالایی های شعر گونه دلم را می گیرد .

مهم نیست ، فقط یك چیز یاد همه بماند : اگر اتفاقی كه نباید بیفتد ، افتاده ؛ تنها برایت می نویسم

و اما برای آنهایی كه حرفم دلم را فهمیدند :

تا به حال با چشمان باز خوابیده اید ؟ این سوالی بود كه شبی به سراغم آمد . فكرم مشغول پاسخ به این سوال بود كه ناگاه به یاد آن چند وقتی افتادم .

... یك روز از همان روزهای بی بهانه ، كسی را یافتم كه شبیه هیچ كس نبود ! عاشقش شدم ! شدم همون پسری كه واسه خودش دل داشت و شما اونو و شعرای دلشو خوب می شناختین .به خیال خودم آن روزها چشمانم را خوب باز كرده بودم . القصه ، بیدار كه شدم ، دیدم ای داد دلم داره توی دستام جون میده !

به این در و اون در زدم ، بی فایده بود ! چشمام بد جوری دلمو گول زده بودن ! حالامیخوام برم از اینجا ... همینجایی كه یه روزی خونه ی عاشقی هام بود !

به قول خودش ما دو تا خط بودیم كه اگه سالها می دویدیم به هم نمی رسیدیم ، غافل از اینكه آخر قصه با یه شكستن میشد بهم رسید !




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: بهمن فيروزه تاريخ: یک شنبه 14 دی 1390برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

چه خوش خیال است ... فاصله را میگویم ...! به خیالش تو را از من دور کرده است ؟ ولی نمیداند که جای تو امن است... اینجا !!! میان قلبم ...... تلفن تماس : 09158863593 bfirozeh@yahoo.com zex_persia@yahoo.com mosafer_tanha998@yahoo.com نظر یادتون نره !!!

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب


© All Rights Reserved to asheghaneh73.http://asheghaneh73.loxblog.com/ | Template By: